آغشته شد به خون جگر اعتبار من
عمری میان آتش حسرت گداختم
یکدم نکرد شکوه دل داغدار من
از بسکه سالها به قفس بوده ام دچار
صیاد را بگو که قفس شد دچار من
فردا لباس آینه باید به تن کنم
"تا باشکوه تر بشود سنگسارمن"
تنهاتر از همیشه ترا گریه می کنم
یاد شما عزیز ترین یادگار من
پاییز شد ترا به خدا یک غزل بگو
تنها برای شادی روح بهار من
ای عمر بگذر از من و بگذار بگذرم
تا بیش از این به خویش نیفتد گذار من
ویرانه های عشق پر از گور آرزوست
ویرانه های عشق پراست از مزار من
در وعده گاهمان تو زمن دور می شوی
ترسم به انتظار رسد انتظار من
باید تو مثل قافیه باشی و من ردیف
باشد که تا ابد تو بمانی کنار من
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
127079 بازدید
48 بازدید امروز
29 بازدید دیروز
153 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian