×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

asheghaneh

× در انتظار خوابم و صد افسوس خوابم به چشم باز نمي آيد اندوهگين و غمزده مي گويم شايد ز روي ناز نمي آيد چون سايه گشته خواب و نمي افتد در دام هاي روشن چشمانم مي خواند آن نهفته نامعلوم در ضربه هاي نبض پريشانم مغروق اين جواني معصومم مغروق لحظه هاي فراموشي مغروق اين سلام نوازشبار در بوسه و نگاه و هم آغوشي مي خواهمش در اين شب تنهائي با ديدگان گمشده در ديدار با درد، درد ساكت زيبائي سرشار، از تمامي خود سرشار مي خواهمش كه بفشردم بر خويش بر خويش بفشرد من شيدا را بر هستيم بپيچد، پيچدسخت آن بازوان گرم و توانا را در لابلاي گردن و موهايم گردش كند نسيم نفس هايش نوشد، بنوشدم كه بپيوندم با رود تلخ خويش به دريايش وحشي و داغ و پر عطش و لرزان چون شعله هاي سركش بازيگر درگيردم، به همهمه درگيرد خ
×

آدرس وبلاگ من

m-kh42.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/m-kh42

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

احساس قشنگ از سهراب سپهری

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست می دارم

تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیزا، من خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی، میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم. تویی والاترین مهمان دنیایم.

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور

آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را.

این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مراباقطره اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو، جزمن کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدانآغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد

سهراب سپهری




یکشنبه 5 خرداد 1392 - 5:47:16 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


بغلم کن


بوسه


من از مستی هراسم نیست


حجاب


میبوسمت


یه احساسی به تو دارم


خدا منو آفرید که عاشق تو باشم


یاد بود لحظه ها


خدایا


مفهوم عمیق و بهترین تعریف از عشق


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

127093 بازدید

62 بازدید امروز

29 بازدید دیروز

167 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements