هراس
من تمام هراسم از اینست كه تو با من غریبه خواهی شد مثل اشكی به روی گونه ی من شبی از غم چكیده خواهی شد من تمام هراسم از اینست كه تو یك روز سرد پاییزی از تن گرم من جدابشوی وقتی از عشق تازه لبریزی من تمام هراسم از اینست دست گرمت به دست من نرسد بروی سوی آرزوهایت از تو راهی به سمت من نرسد من تمام هراسم از اینست جای خالی تو در آغوشم روی قلبم بماند و پیچد سحر ناب صدات در گوشم من تمام هراسم از اینست با پرو بال بستگی خیال از سرم دست بر ندارد باز حسرت آن دو آرزوی محال من تمام هراسم از اینست بی تو بی تكیه گاه خواهم شد بی تو در انتظار لحظه ای دیدار من سراپا نگاه خواهم شد نه ، غلط بود آنچه را گفتم گرچه باید روی تو از پیشم من تمام هراسم از اینست نكند بعد تو نفس بكشم . . .
یکشنبه 4 دی 1390 - 3:58:12 PM