×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

asheghaneh

× در انتظار خوابم و صد افسوس خوابم به چشم باز نمي آيد اندوهگين و غمزده مي گويم شايد ز روي ناز نمي آيد چون سايه گشته خواب و نمي افتد در دام هاي روشن چشمانم مي خواند آن نهفته نامعلوم در ضربه هاي نبض پريشانم مغروق اين جواني معصومم مغروق لحظه هاي فراموشي مغروق اين سلام نوازشبار در بوسه و نگاه و هم آغوشي مي خواهمش در اين شب تنهائي با ديدگان گمشده در ديدار با درد، درد ساكت زيبائي سرشار، از تمامي خود سرشار مي خواهمش كه بفشردم بر خويش بر خويش بفشرد من شيدا را بر هستيم بپيچد، پيچدسخت آن بازوان گرم و توانا را در لابلاي گردن و موهايم گردش كند نسيم نفس هايش نوشد، بنوشدم كه بپيوندم با رود تلخ خويش به دريايش وحشي و داغ و پر عطش و لرزان چون شعله هاي سركش بازيگر درگيردم، به همهمه درگيرد خ
×

آدرس وبلاگ من

m-kh42.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/m-kh42

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

مهربان خوبم

مهربانم خوبم

به من و حرف دلم گوش بده

نکته ی نایابی است

که درون دل من خوابیده

و کنار گذر عمر به من تابیده

گوش کن غصه نخور

زندگی طرز نگاه من و توست

شب پناه من و توست

خوب اندیشه نما

سبزی و عاطفه با هم یکی اند

خواب و مرگ و گذر لحظه ی اشک

هدیه ی تاریکی اند

چشم خود روشن کن

ماه در پشت در است

آسمان مستمر است

کوچه را باید شست

به یقین باید گفت

زندگی مال من است

عشق، احساس، محبت، بخشش

عطش خواهش امیال من است

باید از چشم ظواهر ترسید

و به بطن دل و احساس پرید

باید هشیار دوید

و به سنجاقک و شب بو پیوست

شاید از آن ور کوه

یک نفر هست تو را می پاید

باید از خنده پراکنده شویم

باید از عاطفه آکنده شویم

مهربانم خوبم

باید هجرت فرمود

از سیاهی و دروغ

و به بازار محبت لولید

من و تو مدیونیبم

اگر از تابش یاس

شاخه ای پزمرده

اگر از حول هوس

زیر دندان هیاهو ریگی است

باز باید گردیم

از خم کوچه ی کج

و به غم خانه نباید کوچید

گریه کردن خوب است

لیک در آنطرف سایه ی غم

خنده از ملک سلیمان نبی

چه بسا خوب تر است

مهربانم خوبم

من و تو می دانیم

نان بهای گذر عمر هزاران آب است

همچنان می فهمیم

داس شب بی خواب است

  

و در این نزدیکی

تابش و نور چراغ من و تو

سوزش شب تاب است

شمع باید بشویم

تا کمی آن ورتر

محفل خنده ی پروانه شویم

دست ها سایه کنیم

زیر پامان علف بی تابی است

تا که همخانه شویم

مهربانم خوبم

این همان قانونی است

که خدا بخشیده

وبه آن دل داده

من و تو روز دگر می میریم

بی قراریم به وصل

به همانی که تو را داده به من 

جان من گریه نکن 

ما به آرامش خود دلگیریم

و نمی بینیمش

لمس کن آنطرف آینه را

او به ما نزدیک است

و درون دل ما می خندد

و به همراه دم و بازدمی

تیز می پیوندد

و اگر چشم درون باز کنیم

روی پلک من و تو موج محبت جاری است

حرف من هشیاری است

پس کمی مکث نما

به زمین ،خواب، تفکر، احساس

به یقین، کوچ، محبت، با یاس

به همان چیز نگر

که تو را می فهمد

مهربانم خوب

چهارشنبه 30 آذر 1390 - 11:15:22 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


بغلم کن


بوسه


من از مستی هراسم نیست


حجاب


میبوسمت


یه احساسی به تو دارم


خدا منو آفرید که عاشق تو باشم


یاد بود لحظه ها


خدایا


مفهوم عمیق و بهترین تعریف از عشق


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

127119 بازدید

88 بازدید امروز

29 بازدید دیروز

193 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements